دوست دارم
برسم به اینجا:
براستی که نماز و عبادات و زندگانی و مردنم همگی از آن خداوند، پروردگار عالمیان است/162ی انعام/
استادِ عزیزی میفرمود:
فکر کنید چکار را تو می توانی انجام دهی؟
به آن جواب که رسیدی
آن وقت بگو من
فکر می کنم
و زل میزنم به دور و برم
و خودم
هیچ-واقعآ هیچِ هیچِ هیچ ...-نمی بینم
جز تو را
نه اینکه رسیده باشم به ...
چون نمی شود با این همه فراوانی
تو را علت تامه ی هر چیزی ندید ...
هستم چون اراده ام کردی
به شکرانه ی اراده ات
بنده ام
بر من ببخش ... وصف تو ممکن نکرده اند
مائیم و تنگ نایِ همین استعاره ها