دَرگـــــــــــاهـ

.:. این ذره به درگــــاهـِ تو آورده پناه.:.

دَرگـــــــــــاهـ

.:. این ذره به درگــــاهـِ تو آورده پناه.:.

دَرگـــــــــــاهـ

.:: بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ ::.


وقتی "تــــو" هستی
مهم نیست "مــــن" کجای_ این هستی باشم
مهرت به من می رسد
و همین؛حَسبی ...

+یا ارحمن الراحمین

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

محبوب ترین مطالب

  • ۲۱ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۲ حضور

آخرین نظرات

نویسندگان

۶ مطلب با موضوع «مصابیحُ الهُدی» ثبت شده است

::یارئوف::

.

.

و تو باز مرا مبعوث می خواهی!برانگیخته!رسولِ اقلیمِ کوچکِ خودم،و باز من می گریزم.از تمام آنچه مرا به نام تو می خواند.من می ترسم.من از لرزشِ بعد از فرودِ واژه می ترسم

"از حرا فرود آمد.گفت:«برد بیاورید تا خود را بپوشانم»می لرزید،و می لرزید،چنان که بید در باد.باز صدایش کردی:«ای جامه ی به خود پیچیده!برخیز!»*

من می ترسم.از لرزش بعد از فرود واژه می ترسم.از اینکه دیگر نگذاری لایِ جامه های به خود پیچیده ام بمانم.از اینکه بخواهی برخیزم.من می خواهم بخوابم.لایِ لایه هایم.من از برخواستن می ترسم.

تو مرا مبعوث می خواهی.برانگیخته!رسولِ اقلیمِ کوچکِ خودم!ومن می گریزم،از تمامِ آن چه مرا به نامِ تو می خواند ...**

.

فاستقم کما اُمِرت؛نه کمی کم و نه کمی بیش.این یعنی دستور،که نباید خودت را کمتر از ذره ای،بیشتر برای نفهمیدن آن مرد و زن بیازاری.این یعنی توئی که انقدر مهربانی،یعنی آدمی که بسیار پسندیده و ستایش شده است،باید خودش را بیاورد در حد فهم آدم هایی که هیچی سرشان نمی شود،حتی دیده های خودشان هم انکار می کنند،چه برسد به ...

امشب،احیایِ اعتراف است.احیایِ فکر،احیایِ باز نگه داشتنِ چشمِ عقل-که بخاطر اثر وضعی هزار و یکی عمل زیر کلی غبار خاک می خورد-،بیدار باشِ دل-که در چند راهی هایِ اینجا بی تکلیف است-شبِ ...

امشب شبِ همه ی اینها هست و نیست.امشب،منِ دست خالیِ بد احوالِ پیچیده در خواهش های هفت رنگ،جوابگویی متقن تر از جناب تان نمی شناسم،مردی که خودش پیش تر اَتَم و اَکمَل خُلق بود و مثلِ امشبی،از ذرات آسمان و زمین و ما بینهُما،برهیچ کس پوشیده نماند اِنی بُعِثتُ لِاُتمم لمکارِم الاَخلاق ،الی یوم القیامه ...

یا ایها العزیزِ دلم!حضرت نور،رحمة للعالمین!دست بالایِ سر و معترف آمده ام،گرچه،می دانم سربلندم می خواهی و از شدت رآفتت اشکی هم مهمان آسمانِ چشم های تان می شود از دیدنِ این حالم-که همه ی خواسته ی شما و دُخت تان و پسران تان،شفاعت این امت بود-،معترفم و امیدوار،حال خرابم و امیدوار،دلتنگم و امیدوار،... و امیدوار؛و کفر است ناامیدی از رحمةللعالمین تان ...

وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ  آمده ام.و همان یوسفی را شاهدِ دستِ پر برگشتنم می گیرم که مژده داد برتری و نکوئی و خاتمیت تان را،از بود و نبودِ خلقت ...

... فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ.

من ندیدم که کریمی به کرم به فکر کند/که چه اندازه به زائر بدهد فکر کند ...

.

.

.

+مگر اعجاز، جز این است که باران بهشت**زادگاهش برهوت عربستان باشد

++دلم عجیب یک مناسبت نویسیِ درست و درمان می طلبید!این،حاصلِ فقط کمی از حالِ این شب و روزهایم بود؛فقط کمی ...

+++الحمدلله!یک قرص ِماه ِرجبِ دیگر هم حیات داشتم.و البته متفاوت!!همه چیز را این ماه ها چندبرابر محفوظ می کنند؟؟مثلآ کنارِ همسر بودن را هم حتی؟!چقدر و چقدر و چقدر دلم می کشد این طوری باشد ... آ خــــدا ... :)) راستی!ممنون که سه روز بست نشینی ام در خانه ات را تحمل کردی مهربان ...

++++و فکرِ آمدن ماه هایِ ماهِ شعبان و رمضان و بعدی و بعدی و ... هر دوازده ماه،بل هر هفته و روز و ساعت و لحظه و دم و بازدمی،نمک خورِ این همه لحطاتِ شیرین هستیم؛مدیونِ خودِ رب العالمین و پادرمیانی عشقِ انوارِ واحد ... شُکر،شکر،شکر ...

+++++تعلق عنوان به غلامرضا سازگار.

.

(*سورهی مبارکه ی مدثر/**خدا خانه دارد؛فاطمه شهیدی)

زاد-صاد
۰۶ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۳۸ ۲ نظر

::یا رب الحسین::

.

جمعه ای باشد ... و عزیزت کنارت نباشد ... و دل ت گرفته باشد ... و فکر به هیچ چیز دلِ تنگ اَت را آرام نکند ...

جمعه ای باشد و نتوانی عینِ خیال ت نباشد که  «او»  در کنارت نیست ...

جمعه ای باشد و تو حداقل ش می دانی «عزیــزت» را کِــﮯ قرار است ببینی ...

جمعه ای باشد ... و تو بدانی قرار است تا آخرِ روز ت,انتظارت تمام شود و «او» بر گردد ...

.

.

جمعه ها,همیشه غربت زده اند,همیشه ... بعضی ها بهانه ای سبُک دارند برای حسِ غربت شان و بعضی ها هم نمی دانند از کجا دارند می کِشند ...

فرقی نمی کند اما؛وقتی هیچ کس - یعنی کثرت در برابر قلّت - به آن دلیلِ حقیقی دل گرفته نیست ... وقتی هیچکس یادش نمی آید بی سرپرست است ... وقتی آن هم که فکر می کند یادش هست,تسبیح ش را آخرای شب می گیرد و   اللهم و صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ...

.

جمعه ها همیشه خیس اند؛حتا جمعه هایِ آفتابی,حتا جمعه هایِ شلوغ,حتا ...                         

                                                                                                                     ﺟــــمعــﻬـ اﮮ  کــﮫـ   تشریفـــ مﮯ آوریـــﺪ ....

.

.

.

.

+(نقل از اینجا)استادی داشتم که می گفت عدم حضور فیزیکی کسی که دوستش دارید به درک تلخی جمعه هایی که بی "او" می گذرند خیلی کمک می کند!

الحق که راست می گفت یابن الحسن...

++بـــاد جـــــارو زدهـ و بــــاران آب  /  کوچهـ آمــــادهـ ی دیــــدار شمـــاسـت ...

+++دشمن دارد کارش را درست انجام می دهد,بدون کمی و کاستی!خوب دارند زمینه ی فرج را مهیا می کنند.دوستان تان اما ...

++++سوز بستر ما را که وقتِ خفتن نیست/مپرس مقصد ما را، مجالِ گفتن نیست ...

زاد-صاد
۱۵ آذر ۹۲ ، ۱۴:۳۴ ۱ نظر

:: یا رب الحسیــن ::

88 بود به گمانم که خریدمش.اول که جلدش را در -فکر کنم- همشهری جوان دیدم,حس خوش آمدن و سودای خریدنش رهایم نکرد.الآن هم یادم نمی آید دقیقآ از کجا خریدمش ... از شَهر محرم 88 تا پارسال هم قصد خواندنش را داشتم که در این بازه هم کلهم صد و هفتاد و چهار صفحه اش را خواندم انگاری! -از نشانه یِ لایِ صفحات می گویم!- و امسال هم به پیشواز,دارم می خوانمش.

لهوف را با چشمِ سر دیده ام اما نخوانده ام و می گویند این,روان شده ی لهوف است.که هست و نثر گیرا و دل چسبی دارد.برگردانی نیست که کهنه شود و تکراری.جلد چشم نواز و قطعِ خاصی دارد.

دلم می خواهد امسال تمامش کنم؛تا دلم چقدر سرِ خواهشش بایستد ... ان شاء الله.

 

 آنگاه زهیر با اصحاب خود گفت:«هرکس دوست دارد,با من آید.وگرنه,این آخر عهدِ من است با او.و این قصه برای شما بگویم که:ما غزوِ بَلَنجر کردیم.خداوند فتح نصیبِ ما فرمود و غنیمت ها به چنگ آوردیم.پس سلمان فارسی گفت:"آیا شاد شدید از این فتح که نصیب شما شد و غنیمت ها که بدان رسیدید؟"گفتیم:"آری."گفت"وقتی سیدِ جوانانِ آلِ محمد را دریابید,به قِتال با او بیشتر شاد شوید از این غنائم که به شما رسید.اما من شما را به خدا می سپارم."»

+کتابِ آه؛اینجا و اینجا

+اینجا را هم اتفاقی یافتم؛ماه به روایت آهِ زیبایِ زرویی نصرآباد هم من می افزایم ...

+بوی پیراهنِ خونینِ کسی می آید ...

+واقعآ,لیاقت دارم موسمِ عاشقیِ امسال هم,در حیات باشم و ... لایق نبودم اما,لطفِ تو شاملم شد ...

+امروز,آیه ی 110 سوره ی مائده که به آخرش رسید,تا شب زمزمه ام این بود:صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین/ارباب ما معلم عیسی بن مریم است/عیسی اگر در آخر عمرش به عرش رفت/قنداقه ی حسین شرفِ عرشِ اعظم است ...

زاد-صاد
۱۲ آبان ۹۲ ، ۰۰:۳۴ ۳ نظر

:: یا رئوف یا رحیم ::

پس آن گاه، چنین وحی‌ام فرستاد: بسم الله الرحمن الرحیم «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ ـ فی علی ـ وَإِن لَّمْ تَفْعلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» [ به نام خداوند همه مهرِ مهرپرور. ای فرستاده ما! آن چه از سوی پروردگارت ـ در باره علی علیه السلام ـ بر تو وحی شد، ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوند را به انجام نرسانده‌ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه می‌دارد].

هان ای مردمان! آن چه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده‌ام و اکنون سبب نزول آیه را بر شما بیان می‌کنم: همانا جبرئیل، سه مرتبه بر من فرود آمد و مرا از سوی سلام، پروردگارم که تنها اوست سلام، فرمانی آورد که در این مکان برپای ایستم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب، برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من است که جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود و او پس از خدا و رسول خدا، صاحب اختیارتان است.

هان ای مردمان! بدانید که خداوند، او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده و پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می‌کنند و بر بادیه ‌نشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست، واجب شمرده است.

فرمان او جاری، گفتار او بسنده و امرش نافذ است. ناسازگارش نفرین شده، و پیرو و باورکننده‌اش در مهر و رحمت است. هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و فرمان بران وی را آمرزیده است.

هان ای مردمان! آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستاده‌ام. پس بشنوید و فرمان برید و دستور حق را گردن گذارید؛ چرا که خداوند عز و جل ولی و معبود شماست و پس از خداوند، ولی شما، رسول و پیامبر صلی الله علیه و آله اوست که اکنون با شما سخن می‌گوید و پس از من، علی علیه السلام ولی و امام شماست به فرمان پروردگار. آن گاه، امامت در فرزندان من از نسل علی علیه السلام خواهد بود. این قانون تا روز دیدار با خدا و رسول او دوام خواهد داشت.

هان ای مردمان! هیچ دانشی نیست، مگر این که خداوند، آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی علیه السلام بر نهاده‌ام. هیچ دانشی نیست، مگر آن که آن را به علی علیه السلام آموخته‌ام و او امام روشنگر است.

هان مردمان! از راه علی علیه السلام گم نشوید و از وی نگریزید و از سرپرستی‌اش روی برنگردانید. اوست که به درستی و راستی خوانده و خود نیز بدان عمل نماید و نادرستی را نابود کند و از آن بازدارد. در راه خدا نکوهش نکوهش گران، او را از کار باز ندارد. او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان، به او سبقت نجسته است و همو جان خود را فدای رسول الله صلی الله علیه و آله نموده و با او همراه بوده است؛ درحالی که هیچ یک از مردان غیر از وی، خدا را به همراه رسول الله صلی الله علیه و آله عبادت نمی‌کردند.

هان ای مردمان! او از سوی خدا امام است و هرگز خداوند، توبه منکر او را نپذیرد و وی را نیامرزد و این حتم است نزد خداوند در باره ناسازگار علی و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار و جاویدان کیفر کند. پس از مخالفت با سخن من در باره وی بهراسید تا مبادا در آتشی درشوید که آتش گیره آن مردمانند و سنگ، که برای حق‌ستیزان آماده شده است.

هان ای مردمان! علی علیه السلام را برتر دانید که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ با وجود ماست که آفریدگان پایدارند و خداوند روزی‌شان را فرو می‌فرستد.

منفور است، منفور است؛ مغضوب است، مغضوب است آن که این گفته مرا نپذیرد!

هان ای مردمان! همانا او همجوار و همسایه خداوند است که در کتاب خود می‌فرماید: «یَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِی جَنبِ اللَّهِ»[تا آن که مبادا کسی در روز رستاخیز بگوید: افسوسم باد بر کوتاهی و کم کاری‌ام در همسایه خدا]

هشدار! که خداوند عز و جل بیان کرد و من از جانب خداوند عز و جل بازگو نمودم. هان! که من وظیفه‌ خویش را ادا کردم. هشدار که من ابلاغ کردم و هان! به گوشتان رساندم و زنهار! روشن نمودم. هشدار! که هرگز به جز این برادرم، کسی امیرالمؤمنین نخواهد بود. هشدار! که پس از من امیری بر مؤمنان، برای کسی جز او روا نباشد.

سپس دست بر بازوی علی علیه السلام زد و او را فرازتر کشید، و امیرالمؤمنین چنان بود که از همان آغاز که پیامبر صلی الله علیه و آله به خطبه برخاست، علی علیه السلام را فراز کشیده بود، به گونه­ای که پاهای او تا زانوی رسول خدا صلی الله علیه و آله برابر بود و آن گاه فرمود:

هان ای مردمان! این علی علیه السلام است، برادر و وصی و در دل‌گیرنده دانش من و هم اوست جانشین من در میان امّت و بر تفسیر کتاب خدای عز و جل که مردمان را به سوی او بخواند و به آن چه موجب خشنودی اوست، عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید و بر فرمانبرداری از خداوند، یاریگر باشد و بازدارنده از نافرمانی او باشد. همانا اوست جانشین رسول الله صلی الله علیه و آله و پیشوای ایمان‌آورندگان و امام هدایتگر به امر خداست و کسی که به فرمان خدا با پیمان‌شکنان، روی گردانان از راستی و درستی و گریختگان از دین، پیکار کند.

می‌گویم: به فرمان خداوند، سخن حق، نزد وی دگرگون نخواهد شد. می‌گویم: پروردگارا! دوستداران او را دوست دار و دشمنان او را دشمن دار. ناباورانش را و انکار کنندگان حق او را نفرین کن و خشم خود را بر نادیده ‌گیرندگان وی فرود آر.

هان مردمان! چه بسیار فرق است میان آتش و بهشت!

هان مردمان! ستیزه جویان ما کسانی‌اند که خداوند، ایشان را نستوده و نفرین فرموده و دوستداران ما کسانی‌اند که خداوند، ایشان را ستوده و دوست می‌دارد.

هان مردمان! بدانید که همانا من بیم دهنده‌ام و علی علیه السلام هدایت‌گر.

هان مردمان! بدانید که من پیامبرم و علی علیه السلام وصی من است.

آگاه باشید! همانا آخرین امام از ما، مهدی قائم علیه السلام است. هان! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود.

هان! که اوست انتقام‌گیرنده از ستمکاران.

هان! که اوست فاتح دژها و ویران‌کننده آنها.

هان! که اوست چیره بر هر قبیله‌ای از شرک.

هان! که او خونخواه تمام اولیای خداست.

هان! که اوست یاور دین خدای عز و جل.

هان! که اوست پیمانه‌گیر از دریایی ژرف.

هان! که او بر هر ارزشمندی به اندازه ارزش او، و بر هر نادانی به اندازه نادانی‌اش ارج کند.

هشدار! که او برترین و برگزیده خداوند است.

هشدار! که او وارث دانش‌ها و دربرگیرنده ادراک‌هاست.

هان! بدانید که او از سوی پروردگارش سخن می‌گوید و آیات و نشانه‌های او را برپا کند. بدانید همانا اوست بالیده و استوار.

بیدار باشید! هموست که (اختیار امور جهانیان و آیین آنان) به او واگذار شده است.

آگاه باشید! که تمامی گذشتگان، ظهور او را پیشگویی کرده‌اند.

آگاه باشید! که اوست حجّت پایدار و پس از او حجّتی نخواهد بود و حقیقت و نوری نیست، مگر نزد او.

هان! کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده او یاری نخواهد گشت.

آگاه باشید که او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان است.

هان مردمان! آن چه بر شما گفتم، بگویید و به علی علیه السلام با لقب امیرالمؤمنین سلام گویید و بگویید: «سَمِعنَا وَأَطَعنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ»[شنیدیم و فرمان می‌بریم. پروردگارا، آمرزشت خواهیم و بازگشت به سوی تو است] و نیز بگویید: «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَـذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ»[تمام سپاس خدایی راست که ما را به این راهنمایی فرمود وگر نبود آن که خدا راهنمایی‌مان کند، راه نمی‌یافتیم] ...

*برشی از خطبه یِ مظلومِ غدیر*

                                                                        *********************

چه سعادتمندیم ما ... چه اقبالی به ما رو آورده ... چه حسِ خوشیِ غریب و بغض ناکی در جانمان نهادند ... چه خوش بخت یم ما!

ظاهر یا باطن,عامل یا بی عمل,هر چه که هستیم,نام مان شیعه ست؛شناسنامتآ حتا!هر چه که هستیم,در معرفی نا مه هامان,مذهب با جز با کلمه ی «شیــــعه» پُر نمی کنیم!

خدای مان بخواهد,مولای مان نگاه کند,از عاملین باشیم؛ان شاءالله از حد شناسنامه ها و اسم ها و ظواهر,پیش برویم و شیعه به حقیقت امیرالمؤمنین و اولادش علیه و علی آله السلام باشیم ...

+غدیر!و من چه می دانم غدیر چیست ...

++برکت و رحمت و بخشش و عشق حضرتِ پدر,مولانا امیرالمؤمنین,نصیبِ تمام شیعیان حضرتشان؛ان شاءالله.

+++چه غربت ناک است این روز؛و حال تمام سِیر کنندگان مدینه النبی ...مظلوم,علی!

++++تا نفس باقی ست,بی حد و حصر:الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابی طالب علیه و علی آله السلام.

زاد-صاد
۰۲ آبان ۹۲ ، ۱۵:۴۰ ۰ نظر

بنام خدایِ ...

از سفر برگشته ام،سفر از من برنمی‌گردد(شمس لنگرودی)

این دقیقآ حالِ من و این روزهایم هست.

هنوز خودم را نگرفته ام،هنوز داغم،هنوز دلم هوای قرارِ حرم رفتن دارد،هنوز ...

انگار همین چنددقیقه پیش بود:اَ اَدخل یا رسول الله اَ آدخل یا ملائکة الله ... 

حرف‌های ما هنوز ناتمام ....
تا نگاه می‌کنی :
وقت رفتن است

باز هم همان حکایت همیشگی!

پیش از آن‌که با خبر شوی
لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود

آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی


ناگهان
چقدر زود 
دیر می‌شود!

آی امام رضا جان!نفهمیدم چقدر و چگونه گذشت.مدت هاست یاد گرفته ام خوشی ها زود می گذرند و مبهم ...

فکر می کنم آخرین خواسته ام ازتان این بود:این،آخرین زیارت عمرم نباشد.


پ.ن:نیمه ی شعبان امسال-92-مهمان حریم امن رضوی بودم.

زاد-صاد
۰۷ تیر ۹۲ ، ۱۵:۱۴ ۰ نظر

برای آمدنتان ائتلاف نمی کنم

به نفع هیچکس کنار نمی روم

جبهه یِ منتظرانِ پایدارِ شما را ترجیح می دهم

و اینکه

شما مدت هاست

قرن هاست

که اعلام حضور کرده اید

دریغا،که ما ...

زاد-صاد
۲۱ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۲ ۰ نظر